ويژه دفاع مقدس و شهداي شهرك شهيد بخارايي"خزانه

درد و دلي با برادرم عباس

                        بسم اله الرحمن الرحیم

درد ودل 

برادرم سلام .....نمی دونم از اینكه برادر خطابت میكنم ناراحت میشوی و یا خوشحالی از کجا باید شروع کنم واز چی برات بنویسم ؟ دلم پر از درد و دل وتنهایی هاست ،اما زیر هجوم کلمات ذهنم خالی شده .... این بار اولی نیست که می خواهم برای شهید نامه بنویسم ، اما این باره که اینقدر دل تنگم ....بغض گلوم رو فشرده وهوای ابری دلم میل باریدن داره .... نمی دونم چرا قلمم می لرزه ، شاید میخواد دل لرزونم رو همراهی کنه !!

برادرم ! برای من توی این روزهای ابری فقط مزار شهداست و بس ! هیچ کس نمی دونه چه حالی دارم و به چه فکر می کنم !اطرافیان بهم میگن.... بهم میگن دیونه شدی ... نمی دونم چرا ؟!اما خودمم همین حس رو دارم ....حس می کنم شدم یه دیونه به تموم معنا. بهم میگن دست از زندگیت كشیدی و نمیدونی چیكار داری میكنی دیوانه شدی !امن دوسش دارم این دیونگی رو ... دوسش دارم این سوختن رو ....دوست دارم زیر بار طعنه بودن رو !!

برادرم ،یادته اون روز آروم آروم و برای اولین بار به مزارت نزدیک شدم و زل زدم به عکست ؟! انگار داشتی باهام حرف می زدی !!یه لبخند ملیح روی لبات بود و من محو تماشا شده بودم . نمی دونی چه صفایی داشت وقتی سرم رو روی سنگ قبر سردت گذاشتم و آزاد از همه ی تعلقات و مادیات دنیا ،از ته دل و فقط برای خودم گریه کردم . فکر می کردم سرم رو روی پاهات گذاشته بودم ودرد ودل می کردم و تو هم روی سرم دست می کشیدی و می خندیدی ... انگار واقعا دست تو روی سرم بود که اونقدر دلم آروم شد.... آخ نمی دونی وقتی توی اون حالت نفس می کشیدم ، چقدر احساس خوبی داشتم !!کاش می شد هر چی رو که احساس می کردم برات بگم ،اما بگذریم...داداش،دلم حتی برای نفس کشیدن توی اون هوای پاک مناطق عملیاتی هم تنگ شده !!! داداش همه طعنه ها رو به جون می خرم به این امید که بیام و چند لحظه آزاد از همه چی،سرم رو روی خاک پاک جبهه ها و جا قدم های شما بزارم و اشک بریزم تا دلم آروم شه !! کاش میرفتم و وصف اون لحظات رو برات مینوشتم.

داداش عباس یادته وقتی برای اولین بار حرف دلم رو بهت گفتم تو شبش به خوابم اومدی و بهم گفتی كه چرا از بین این همه تو رو انتخاب كردم ...یادته گفتی كه چرا اولین نفر من رو انتخاب كردی... داداش باور كن نمیدونم چرا ولی میدونم كه یه آرامش خاصی بهم دست میده وقتی به تو فكر میكنم ..آرامش خاصی پیدا میكنم وقتی خاطراتت رو میخونم ...راستی داداش بودی اون موقع كه برادرت تمام مداركی كه ازت باقی مونده بود رو بهم داد و گفت ببر یك روز پیشت بمونه ..نمیدونی چقدر خوشحال شدم. الان هم وقتی دست نوشته هات رو میخونم آرامش خاصی بهم دست میده.

داداش عباس برام دعا میكنی كه پاك از دنیا برم ..میدونم كه پاك از دنیا رفتن كار سختیه اما شدنیه.. 

داداشم ببخشید که خیلی حرف زدم و سرت رو درد آوردم ... ولی باور کن که اگه برای شما ننویسم ،توی این روزگار بی حضور مولا ، از غصه می میرم ....

خوشحالم كه با شماها آشنا شدم.

به تمام بچه محلا و شهداء محلمون سلام منو برسون و بهشون بگو كه یكی هست كه به شما فكر میكنه...






22 اسفند سالگرد شهيد علي حيدري گرامي باد

بسم رب الشهداء و الصدیقین                                                                  

                  

نام:علی                                

 

نام خانوادگی: حیدری

 

تاریخ ولادت: 1344   

 

تاریخ شهادت: 22/12/1363

 

محل شهادت:  جزایر مجنون

 

مزار پاك شهید:  قطعه 27 ردیف 136 شماره 10


زندگینامه شهید علی حیدری


 

وصیتنامه شهید علی حیدری


مصاحبه با شهید علی حیدری


عكس از دوران كودكی، نوجوانی، و جوانی شهید علی حیدری


22اسفند سالگرد شهید علی حیدی گرامی باد...    

                                                    التماس دعا ـــ یار شهید 

                               www.ostoreha.mihanblog.com 




گزارش تخلف
بعدی